ترنم

ترنم

آدمها را بدون اینکه به وجودشان نیاز داشته باشید دوست بدارید...کاری که خدا با شما می کند....
ترنم

ترنم

آدمها را بدون اینکه به وجودشان نیاز داشته باشید دوست بدارید...کاری که خدا با شما می کند....

فرهاد من ... شیرین من

 

 

دنیا بیستون است اما فرهاد ندارد، و آن تیشه هزار سال است که در شکاف کوه افتاده است.مردم می آیند و می روند اما کسی سراغ آن تیشه را نمی گیرد.دیگر کسی نقشی بر این سینه سخت و ستبر نمی زند.دنیا بیستون است و روی هر ستون ، عفریت فرهاد کش نشسته است.هر روز پایین می آید و در گوش ات نجوا می کند که شیرین دوستت ندارد. و جهان تلخ می شود تو اما باور نکن زیرا که تا عشق هست ، شیرین هست عشق اما گاهی سخت می شود ،
آنقدر سخت که تنها تیشه از پس آن بر می آید
روی این بیستون ناساز و ناهموار گاهی تنها  با تیشه می توان ردی از عشق گذاشت ، و گرنه هیچ کس باور نمی کند که این بیستون فرهادی داشت .