شنیده ام ،
دل تو نیز می گیرد،
بغض می کند!
می شکند!
وقتی بغض پدر را می دیدیم،
همه بغض می کردیم ....
دل سنگی مان شیشه ای می شد ....
می شکست ....
گریه می کردیم ...
طاقتمان نمی آمد ...
پدر گریه کند.
برایم بگو آقا !
عصر جمعه ... وقتی که دلت می گیرد!
تنها می شوی...
وقتی که از من و ما دلگیر می شوی،
بغض می کنی و
ریز ریزگریه می کنی،
اشک می ریزی!
چه کسی تو را دلداری خواهد داد ؟
...........................................
رها – اردیبهشت 91