از نهان خانه دل
بانگ و ندا آمده است
توشه بر بند
که وقت سفر جان، ز جهان آمده است
جام دل صاف کن
و موج غم از دل بزدای
نقش یار بین بدین جام ،
که پیمانه به سر آمده است
یک به یک علقه دل محو کن
و چشم بر این کوزه بشکسته مدوز
که ز سر می فزون گشته و
ساقی به فغان آمده است
گرده ی خویش سبک کن زگناه و
طلب خلق خدا
که تورا فرصت نابی،
هبه از ایزد پاک آمده است
بطلب عفو «رها»
بهر گناهش شب و روز
که خریدار هم اینک ز سما
بهر رها آمده است
رها – دهم مرداد ماه 1390