-
برای تو
دوشنبه 27 دیماه سال 1389 14:25
-
دانلود دکلمه
دوشنبه 27 دیماه سال 1389 14:07
-
خسته
دوشنبه 27 دیماه سال 1389 14:06
-
دکلمه
پنجشنبه 19 شهریورماه سال 1388 09:13
-
حدس
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 14:16
-
جورواجور
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 14:13
-
کوچه
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 14:05
-
بغض تازه
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 14:01
در من ترانه های قشنگی نشسته اند انگار از نشستن ِ بیهوده خسته اند انگا ر سالهای زیادی ست بی جهت امید خود به این دل ِ دیوانه بسته اند ازشور و مستی ِ پدران ِ گذ شته مان حالا به من رسیده و در من نشسته اند ... من باز گیج می شوم از موج واژه ها این بغضهای تازه که در من شکسته اند من گیج گیج گیج ، تورا شعر می پرم اما تمام...
-
پـشت پـنـجـره
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 14:00
-
آن دم که با تو ام
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 13:56
ای آنکه زنده از نفس توست جان من آن دم که با توام، همه عالم ازان من آن دم که با توام، پُِرم از شعر و از شراب میریزد آبشار غزل از زبان من آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها سیمرغ کی رسد به بلندآسمان من بنگر طلوع خندهی خورشید بر لبم زان روشنی که کاشتی ای باغبان من ! با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت است؟ خود خواندهای به...
-
غم پنهان
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 13:53
-
غزلی برای تو
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 13:52
-
عاشقی
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 13:49
چشمک بزن چراغ ِ خیابان ِ عاشقی ! در بهت ِ چشم ِمرغ ِغزلخوان ِ عاشقی شاید بهار هم ، شبی از دوردست ِخویش تن در دهد به سوز ِ زمستان ِ عاشقی قدری بخند در شب دلگیر ِ چشم من برقی بزن ستاره ی خندان عاشقی ! عیسی بیا که وقت دمیدن رسیده است بر پیکر ِ الهه ی بی جان عاشقی اینجا نشسته ام و تنم شسته می شود با بغض های ابر ِ بهاران ِ...
-
روزگار غریبی است
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 13:45
-
یاس عشق
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 13:38
دیروز در کنار تو احساس عشق بود دستان کوچکت که پر از یاس عشق بود دستان کوچکت که جنون مرا نوشت این واژه های غرق به خون مرا نوشت هرجا که رد پای شما هست می روم فکری بکن به حال من از دست می روم قلبم شکسته است و هی سرد می شوم بگذار بشکند عوضش مرد می شوم دستان خسته ام به شقایق نمی رسد فریاد من به گوش خلایق نمی رسد این دست ها...
-
خیال تو
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 13:35
پرواز در هوای خیال تو دیدنی ست حرفی بزن که موج صدایت شنیدنی ست شعر زلال جوشش احساس های من از موج دلنشین کلام تو چیدنی ست یک قطره عشق کنج دلم را گرفته است این قطره هم به شوق نگاهت چکیدنی ست خم شد- شکست پشت دل نازکم ولی بار غمت ـ عزیز تر از جان ـ کشیدنی ست من در فضای خلوت تو خیمه می زنم طعم صدای خلوت پاکت چشیدنی ست تا...
-
شعری از یک دوست
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 13:34
این بار بی تو آغاز می کنم جشن رنگ زرد را صبح ها که پنجره ی وجودم رو به نسیم خوشبختی باز است تو دیگر نیستی تو دیگر نیستی که لحظه های ارغوانی ام را رنگ خاکستری بزنی قاصدک ها تو را دیده بودند که مجسمه وار خیره بر آن جاده نشسته بودی افسوس افسوس که همه وسعت پشیمانی ات تو را وا نداشت که مرا نظاره گر یک نگاه پنهان کنی من هم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 12:09
روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون به جای شمع میخوام برات...
-
دوستت دارم
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 11:59
قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس برای من بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم اما باز هم نیومدی باران به خاطر او
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 11:58
-
یا تو یا هیچکس دیگه
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 11:56
عطر زرد گل یاس رو نمی خوام نمره ی بیست کلاس و نمی خوام من فقط واسه چش تو جون می دم عاشقای بی حواس و نمی خوام من تو رو می خوام اونارو نمی خوام نفســم تویی هوارو نمی خوام عشق رو نقطه ی جوش و نمی خوام دوره گرد گل فروش و نمی خوام اونی که چشاش به رنگ عسله مجنون خونه به دوشــو نمی خوام من تورومی خوام اونارونمی خوام نفسم...
-
به خاطر تولدت
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 11:52
تنها توقع من که ادعا نکردم جواب نامت نامه آخر مسافر فاصله هشدار سبز آخرین نامه به دلِ همیشه دریات امتحان
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 11:48
چه لطیف است حس آغازی دوباره، و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس… و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن! و چه اندازه شیرین است امروز… روز میلاد… روز تو! روزی که تو آغاز شدی! تولد مبارک
-
کاش می دانستی
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 11:38
کاش می دانستی، بعد از آن دعوت زیبا به ملاقات خودت من چه حالی بودم خبر دعوت دیدار، چو از راه رسید پلک دل باز پرید من سراسیمه به دل بانگ زدم آفرین قلب صبور، زود برخیز عزیز خاطرم را گفتم: زودتر راه بیفت هر چه باشد، بلد راه تویی ما یک عمر بدین خانه نشستیم وتو تنها رفتی بغض در راه گلو گفت : مرحمت کم نشود گویا با من بنشسته...
-
یا تو یا هیچکس دیگه
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 11:13
یا تو یا هیچکس یادته نامه اسفنج یادمه شب رفتنت لالایی باران نشد یه قصری بسازم اما بازهم نیومدی
-
چه بخواهی ، چه نخواهی
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 11:12
دل من میل تو دارد,چه بجوئی چه نجوئی دیده ام جای تو باشد , چه بمانی چه نمانی من که بیمار تو هستم, چه بپرسی ,چه نپرسی جان به راه تو سپارم , چه ندانی چه بدانی می توانی به همه عمر دلم را بفریبی , ور بکوشی ز دل من بگریزی , نتوانی دل من سوی تو آید , بزنی یا بپذیری بوسه ات جان بفزاید , بدهی یا بستانی جانی از بهر تو دارم , چه...
-
من و بابام
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 11:11
-
سرانجام قصه چت
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 11:09
شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایش به من می گفت هیجده ساله هستم / تو اسمت را بگو، من هاله هستم بگفتم اسم من هم هست خسرو / ز دست عاشقی صد داد و بیداد بگفت هاله ز موهای کمندش / کمان ِابرو و قد بلندشبگفت چشمان من خیلی فریباست / ز صورت هم نگو البته زیباست ندیده عاشق زارش شدم من / اسیرش گشته بیمارش شدم...
-
تولدت مبارک
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 11:04
بازم شادی و بوسه گلهای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا وجود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا
-
برگریزان
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 09:58